خروج از موقعیت ذینفع، پیش نیاز نظارت صداوسیما بر شبکه نمایش خانگی
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۳۳۵۳۰
مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره تثبیت واگذاری نقش حاکمیتی بر شبکه نمایش خانگی به سازمان صداوسیما واکنشهای گستردهای را به ویژه در میان هنرمندان در پی داشته است اما این اتفاق دقیقاً به چه معناست و صداوسیما برای آنکه از اتهامات فاصله بگیرد، باید چرا رویهای را در پیش بگیرد؟
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ شبکه نمایش خانگی برای دوره طولانی در قالب ویدیو و بعدها در قالب سی دی و دی وی دی، بخشی از حوزه حاکمیتی تحت کنترل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و این بخش همچنان نیز تحت کنترل این وزارتخانه است اما با توسعه اینترنت، اساساً توزیع فیزیکی محصولات تصویری به ویژه سریالها به مرور کمرنگ شد و جای خود را به پخش در بسترهای اینترنتی داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مقابل شبکه نمایش خانگی یک اثر مثبت داشت و آن هم جذب بخش وسیعی از مخاطبانی بود که به واسطه ضعف صداوسیما در تولیدات محصولات مخاطب پسند، مشتری شبکههای ماهوارهای از جمله شبکههای ترک زبان شده بودند و حتی گروهی برای تماشای این سریالها، سراغ یادگیری ترکی استانبولی رفته بودند. این میزان تاثیرگذاری و جذب مخاطب توسط شبکه نمایش خانگی که با کیفیت محصولات صداوسیما، مدیران این سازمان را زیرسوال برده بود؛ مدیرانی که نتوانستند محصولاتی با وجود برخورداری از دهها برابر بودجه شبکه نمایش خانگی، نتوانسته بودند محصولاتی با استاندارد کیفی مشابه تولید کنند. در مقابل ابعاد مالی شبکه نمایش خانگی که پیش بینی میشود با هدف گذاری ده درصدی، در چند سال آینده از پنج هزار میلیارد تومان در سال عبور کند، جنگ قدرت را بر سر این حوزه میان دستگاههای مختلف تشدید کرد.
سازمان صداوسیما تاکید رهبر انقلاب درباره مدیریت صوت و تصویر فراگیر توسط صداوسیما را فراتر از پخش زنده میدانست و شبکه نمایش خانگی را مصداق صوت و تصویر فراگیر خواند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به نقش تاریخی در حوزه شبکه نمایش خانگی، این بستر جزو حوزه تحت مدیریت خود خواند که صرفاً شکل عرضه در آن عوض شده و الا ماهیتش تغییر نکرده است؛ به ویژه آنکه عمده بدنه فعال در شبکه نمایش خانگی اهالی سینما هستند و نه چرخه تولیدکنندگان سنتی فعال در تلویزیون.
این کشمکش به دستور سیدابراهیم رئیسی در مقام رئیس وقت قوه قضاییه به محاکم درباره اعمال حاکمیت این بخش توسط صداوسیما منجر شد و حسن روحانی رئیس جمهور و رئیس وقت شورای عالی فضای مجازی در نامهای به رئیسی تاکید کرد که این موضوع در حوزه اختیار شورای عالی فضای مجازی است. با تغییر ترکیب دولت این موضوع اما نه در شورای عالی فضای مجازی، بلکه در شوری عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت به تازگی بر این خواست صداوسیما تاکید شد که شبکه نمایش خانگی مصداق صوت و تصویر فراگیر است و در نتیجه تحت مدیریت صداوسیما خواهد بود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صرفاً دو نماینده در این تشکیلات خواهد داشت.
این مصوبه که با وجود این همه تنش، به واسطه ضعف شورای عالی انقلاب فرهنگی، هنوز متن آن منتشر شده، واکنشهای گستردهای در پی داشت. گروهی از هنرمدان، با انتشار استورهای مشترک و یادداشتهایی، این تصمیم را پایان شبکه نمایش خانگی تلقی کردند و تاکید کردند که موج بیکاری هنرمندان در راه است. خانه سینما و شماری از صنوف نظیر کانون کارگردانان سینما نیز در بیانیههایی نسبت به تبعات چنین تصمیمی ابزار نگرانی کردند. این نگرانیها از آنجا نشات میگیرد که اگر قرار باشد صداوسیما همچون ممیزی تلویزیون شبکه نمایش خانگی را ممیزی کند، مخاطبان شبکه نمایش خانگی به اندازه مخاطبان تلویزیونی خواهند شد که برای تبلیغ سریالهایش متوسل به بنرهای شهری شده است.
در مقابل مجید مقیسه رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) در یک برنامه تلویزیونی، ضمن تاکید بر ممیزی، موضوعات ممیزی را تضعیف جایگاه دین، ترویج استفاده از مشروبات الکی، ترویج استعمال دخانیات، برهنگی و بیحجابی، موسیقی مبتذل و رقص، خشونت بیش از حد، سبک زندگی غیراسلامی، ترویج خرافه پرستی و سیاه نمایی افراطی و یاس پراکنی عنوان کردند. اگر با هنرمندان ایرانی گفت و گو کنید، احتمالاً آنها تاکید میکنند با این موضوعات مخالفند اما مسئله بر سر مصادیق، تفسیرها و کیفیت ممیزی است.
به عنوان نمونه در کشور ایران، بنابر آمار رسمی سالیانه بیش از 50 میلیارد نخ سیگار کشیده میشود و به گفته دبیرکل جهانی مبارزه با دخانیات در گفت و گو با خبرگزاری دولت: « 45 الی ۵۰ درصد زمینهای زراعی کشور در استانهایی مانند آذربایجان غربی، گیلان و غیره به کشت توتون اختصاص دارد، حتی در آستارا شرکت دخانیات، کشاورزان را به کشت توتون در زمینهایشان تشویق میکند.» و به گفته رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی: «حدود ۸ تا ۱۰ میلیون نفر مصرفکننده دخانیات در کشورمان داریم» یعنی تقریباً از هر ده یا نه ایرانی، یک نفر سیگار میکشد و تقریباً غیرممکن است یک روز در معابر عمومی رفت و آمد کنید و سیگار کشیدن را نبینید. آیا در چنین جامعهای کشیدن سیگار توسط بازیگر زن یا مرد فیلم یا سریال مصداق ترویج استعمال دخانیات است؟! آیا جز این است که اصرار بر حذف چنین واقعیاتی، صرفاً فضای تولیدات را غیرواقعی میکند و در نهایت محصولی فانتری خلق میشود که بخش وسیعی از مخاطبان با آن ارتباط برقرار نمیکنند و سراغ رقبا میروند؟
یا درباره مصداق برهنگی و بیحجابی، دقیقاً در کدام سریال شبکه نمایش خانگی یا فیلم سینمایی بازیگران برهنه شدهاند یا بیحجاب بودهاند؟! آیا جز این است که ممیز میتواند نوع پوشش یک مرد یا زن را در محصول شبکه نمایش خانگی به تشخیص خودش مصداق «برهنگی» قلمداد کند؟ یا درباره «خشونت بیش از حد» مشخصاً حد خشونت را چه کسی تعیین میکند و بر مبنای چه فرمولی تشخیص میدهد از این حد بیشتر، مصداق خشونت بیش از حد است؟! همچنین درباره موسیقی مبتذل، اگر قرار باشد شیوه پخش موسیقی در وضعیت کنونی صداوسیما در نظر گرفته شود که اساساً باید قید پخش موسیقی در سریالهای شبکه نمایش خانگی را زد. بنابراین مشکل با این عناوین نیست، بلکه مشکل با مصادیقی است که تحت این عناوین از سریالها استخراج خواهد شد و میتواند به کیفیت تولیدات ضربه اساسی بزند.
در این میان یک مسئله که باعث شده هنرمندان با بیاعتمادی به واگذاری این نقش به صداوسیما بنگرند، موقعیت کنونی صداوسیما در مقابل «ذینفع» است که «تابناک» پیش از این پرداخته بود. منطق حکم میکند یک نهاد حاکمیتی که قرار است بر حوزهای نظارت داشته باشد، خودش ذینفع نباشد، چرا که اگر ذینفع باشد هر تصمیمش به منزله تلاش برای تضعیف رقبا، تفسیر میشود. بنابراین صداوسیما در گام اول باید از موقعیت ذینفع خارج شود و وی او دیهای خود نظیر تلوبیون را به طور کلی به بخش خصوصی واگذار کند و یا اگر صداوسیما بر حفظ نقش ذینفع اصرار دارد، باید در مصوبهای تازه، این نقش نظارتی حاکمیتی به دستگاه بالادستی دیگری نظیر شورای عالی فضای مجازی و دبیرخانه آن واگذار شود.
منبع: تابناک
کلیدواژه: گروه واگنر معصومه آباد عید غدیر هانی کرده آلبانی شبکه نمایش خانگی شورای عالی فضای مجازی سازمان صداوسیما ساترا وی او دی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گروه واگنر معصومه آباد عید غدیر هانی کرده آلبانی شورای عالی فضای مجازی صوت و تصویر فراگیر شبکه نمایش خانگی سریال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۳۳۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایش زجر به قیمت لایک!
کلیپهای سلطهگری بر حیواناتی که به بهانه تفریح و سرگرمی آزار و شکنجه میشوند، پلتفرمهای گوناگون شبکههایاجتماعی را فتح کرده است. با یک جستوجوی ساده میتوان انواع و اقسام کلیپهایی ازایندست را مشاهده کرد، در جهانی که دور انسان میگردد؛ حیوانات، گیاهان و اجسام مادی وجود دارند تا رفاه بیشتری برای انسان فراهم کنند و هر چه غیرِ او در جهان، هست که کیفیت زندگی او را بهتر کند.
چنین موضع برتری است که زمینهساز پستانگاری حیواناتی میشود که بسیار قدیمیتر از انسان در کره زمین زیستهاند و در مقیاس زمینشناختی، عمر انسان در قیاس با عمر آنان بسیار ناچیز است. این مقایسه قدمت نیز نمیتواند انسان را از این تصور دور کند که موجوداتی که بسیار پیش از او زیستهاند، به جهان نیامدهاند تا در خدمت لذت، سرگرمی، رفاه و منفعت او باشند. اما این پرسش مطرح است که چگونه برخی افراد میتوانند، حیوانات بیدفاع را به دهشتناکترین شکل ممکن آزار دهند، و در ادامه، بازدیدکنندگانی هم باشند که میتوانند بهراحتی به تماشای حیوانات به اسارت گرفتهشده در شبکههای اجتماعی بنشینند؟ گاه کسانی که خود را مدافع و دوستدار حیوانات معرفی میکنند، آنان را برای انتشار فیلم تحت شدیدترین فشارها قرار میدهند که از دید تماشاگران پنهان میماند.
از دید این افراد، حیوانات میتوانند میزان «لایک» و «دنبالکننده» صفحههای مجازی آنان را افزایش دهند. همانند مردی که سگش را روزها و ماهها تمرین داده بود تا به هنگام سقوط او از ساختمانی کمارتفاع، او را نجات دهد و بازدیدکنندگان نمیدانستند سگ ناجی برای ایفای نقش در چنین عملیات فریبکارانهای، بارها در پروسه تولید محتوا، تنبیه و مجازات شده است. البرز سهند، بهعنوان مدافع حقوق حیوانات می گوید: ویدئوهایی ازایندست منبع درآمدی مطمئن برای سودجویان است، کسانی که تنها به تصاحب «دنبالکننده» فکر میکنند. درآمدزایی از شکنجه و آزار حیوانات باعث عادیسازی این رفتار شده و کودکان و نوجوانانی که در معرض این محتواها قرار میگیرند، حساسیت خود را در این مورد از دست میدهند و در بزرگسالی، حیوان را موجودی بیارزش قلمداد میکنند.
گستردگی تهیه اینگونه کلیپها که در آن حیوانات شکنجه میشوند، موجب شده است تا زنگ خطرها به صدا درآید. البرز سهند با تأکید بر مقوله آگاهی بخشی میگوید: «باید در این مورد فرهنگسازی کرد و آگاهی جامعه را ارتقاء داد تا حق حیات حیوانات به رسمیت شناختهشده و جامعه از نظاره نمایش آزار و اذیت آنان دست بردارد. بازدیدکنندگان با یک «کلیک ساده» بر روی اینگونه کلیپها، خود نیز به چرخه شکنجه حیوانات وارد میشوند و پذیرفتهشدگیِ چنین اشکالی از خشونت، سبب نهادینهسازی شده و موجب خواهد شد که تأمل بر اشکال نرم و پنهان خشونت علیه حیوانات، چندان محل توجه دغدغهمندان حقوق حیوانات قرار نگیرد و یا بهندرت برای آنان موضوعیت داشته باشد.»
از تحمیل سبک زندگی انسانی تا اختلال درروند زیست طبیعی حیوان
این مدافع حقوق حیوانات بیان میکند: «معمولا رنج ناچاری حیوانات در دچاری به وضعیتهایی که اختیاری در انتخاب آن نداشتهاند، نادید انگاشته میشود. آنها ناگزیر به تحمل وضعیتهایی هستند که آنها را به خدمت تفریح و سرگرمی صاحبانشان درمیآورد و این ناگزیری، رنجی را به شکل نرم و پنهان متوجه آنان میکند. بهخدمتگیری حیوانات برای سرگرمی و لذتجویی صرفا به حیوانات خانگی محدود نمیشود، اما حیوانات خانگی بیشتر در معرض آن هستند. حیواناتی که در فضای مجازی مورد بهرهکشی قرار میگیرند و بهبندکشیدنشان در حصار خانهها و ناگزیرکردن آنها به تحمل سبک زندگی انسانی، رنجی پنهان است که به طبیعت حیوانات تحمیل میشود و درروند زیست طبیعی آنان اختلال ایجاد میکند؛ چراکه تربیت حیوانات مطابق با قواعد زندگی انسانی، آنان را از طبیعت وجودیشان محروم میکند. این بهبندکشیدگی آنها را به لحاظ عاطفی نیز به استثمار ما درمیآورد و به ما وابستهشان میکند و این وابستگی عاطفی سبب میشود آنها تنگناهای تحمیلشده از سوی ما را بدون مقاومت بپذیرند و با آن کنار بیایند تا بتوانند با ما بمانند. ما، اما به این سلب آزادی و از ریل طبیعی خارجکردن حیوانات خانگی نیز قانع نیستیم و آنان را به خدمت دیگر خواستهای خود نیز درمیآوریم.»
وی در ادامه با اشاره به صنعت گسترده تولید و فروش حیوانات خانگی میگوید: «این صنعت یعنی همین انواع و اقسام سگها و گربهها با شکل و شمایل بهوضوح دستکاریشده و تجملاتی، بیشک راوی بخشی ازارتباط آدمی با خودش است. در نشریهای میدیدم که چگونه کارشناسان خبره تولید سگ و گربه با دستکاریشده ژنتیک به پیشرفتهای فوقالعادهای در تولید حیوانات خانگی بر اساس تمایلات مشتری و وضعیت بازار دست پیداکردهاند. پای کوتاه، بلند، دم سربالا، سرپایین، چشمزاغی، بیصدا و مناسب آپارتمان، زشت، اما باکلاس و قسعلیهذا. موجوداتی که پیش از ترکیب فردگرایی و خودخواهی انسان مدرن وجود خارجی نداشتند. چرخش مالی این کارخانه هم با محصولات جانبی و بیزینسهای اطرافش چیز اعجابآوری است. تنها چیزی که در این میان نیست دغدغه جانهایی است که ابتدا در فرآیند تولید مصنوعی، حیوانیتشان گرفتهشده و سپس در چارچوب زندگیهای انسانی محبوس شدهاند. از همه مضحکتر اینجاست که با مهربانی و احساس پیوستگی به آنها به این توهم میافتیم که چقدر حیواندوستیم!»
این مدافع حقوق حیوانات خاطرنشان میکند: «حیوان آزاری بدوی، آنگونه که در شبکههای اجتماعی قابلرؤیت است، ریشه در مناسبات نوین دارد. هزار سال پیش کسی در ایران با حیوانات چنین نمیکرد؛ همانگونه که در روستاها اکنون نمیشود. این آزار یک جنبه کاملا مدرن و روی دیگر سکه همین رویدادی است که در صنعت پیچیده حیوانِ خانگی سازی در غرب مشاهده میکنیم. صنعتی که کاملا در جهت چیزهایی مثل منزلت اجتماعی انسانها به چنین مداخلهای در طبیعت مشغول است. هر دوی اینها محصول جداسازی مدرن انسان از بقیه طبیعت است. با تبدیلشدن حیوانات به بخشی از منزلت نمادین طبقات پولدار و نگهداری انواع و اقسام حیوانات در خانه پس بیراه نیست که به این بیندیشیم که حیوانآزارها در حال انتقام گرفتن از طبقات بالا و فروکوفتن عقده وضعیتشان بر سر حیوانات بیچارهاند. روشن است که دراین شرایط چه عواملی نقشآفریناند. اینکه آدمی رابطه خوبی با حیوانات داشته باشد قطعا امری پسندیده وعالی است. نکته اینجاست که این رابطه پیشاپیش باوجود صنعت پرسود حیوانات خانگی مخدوش شدهاست. نکته در اینجا دفاع از «امر طبیعی» و ستایش بدویت نیست، بلکه سخن بر سر «حفظ طبیعت» است. این دو با یکدیگر متفاوتاند. از بین بردن طبیعت که چیزی است برآمده از عقل ابزاری مدرن و صنعتی سازی که با از بین بردن امر طبیعی فرق دارد. اولی نقدی است به سوژهگرایی مدرن و ازبین رفتن و در مضیقه قرارگرفتن حیات انسان و دیگر موجودات، و دومی گشودن راهی برای تجربه شکلهای متعدد و متنوع زندگی و اتفاقا بلوغ انسان.»
لایکِ رنج حیوانات
سهند تأکید میکند: «از فراوانترین آزارهایی که متوجه حیوانات میکنیم، تحمیل پوشش و آرایش به طبیعت بدن آنها و نمایش این پوشش در شبکههای اجتماعی است. ما انسانیم و بنا به انسانبودنمان طبیعت بدنمان را با پوشش و آرایش، به بند فرهنگ کشیدهایم و در آنچه با خود میکنیم، نسبتا صاحباختیاریم. اما حیوانات در آنچه با آنها میکنیم، اختیاری ندارند و بنا به انتخاب ما ناچارند کفش و لباس بپوشند و به زیورآلات آراسته شوند و موهای بدن و سروصورتشان کوتاه شود و گاه حتی ناگزیرند عینک را هم برای سرگرمی ما روی صورتشان تحمل کنند. امروزه با امکان گستردهای که فضای آنلاین به روی ما گشوده، اشکال تازهتری از خشونت نرم و غیرمستقیم علیه حیوانات در جریان است و روزبهروز بر تنوع شیوههای خشونتی که صاحبان حیوانات خانگی برای جلبتوجه و تأیید از کاربران فضای آنلاین متوجه حیوانات میکنند، افزوده میشود و اقبال کاربران برای مشاهده و بازنشر تصاویر ثبتشده از چنین رفتارهایی علیه حیوانات رو به فزونی است.
صاحبان حیوانات خانگی، آنها را در وضعیتهای مضحک یا پرخطر قرار میدهند و واکنش آنها را با دوربینهایشان ثبت میکنند و در فضای آنلاین به اشتراک میگذارند و کاربران نیز بیتوجه به رنجی که حیوانات در ثبت چنین لحظاتی متحمل شدهاند، قلبها و خندههایشان را پای این پستها مینشانند و با بازنشر این تصاویر، به بازدید بیشتر آنها یاری میرسانند و زمینه را برای آزار هرچه بیشتر حیوانات خانگی هموار میکنند؛ چراکه پربازدیدی این تصاویر، آنها را محبوبتر مینمایاند و اقبال بیشتری را متوجهشان میکند. کسانی که با ریختن لایک و قلب پای این پستها به ترویج، تثبیت و عادیسازی چنین رفتارهایی یاری میرسانند آیا در این مسئله تأمل میکنند که آنچه باعث لذت و سرگرمیشان شده، رنج حیوانی است که اختیاری برای در امان ماندن از آزار صاحب خود ندارد و قادر به تغییر شرایط زندگی خود نیست؟»
امروزه مواجهه با تصاویر و ویدئوهایی که در آنها به حیوانات لباسهای مضحکی پوشاندهاند، آنها را در وضعیتهای مضحکی قرار دادهاند یا به شیوههای متنوعی عصبانیشان کرده یا به حد مرگ ترساندهاند و… به امری طبیعی و مخاطبپسند تبدیلشده است، بنابراین فراواناند ویدئوهایی که در آنها صاحبان حیوانات مشغول خوردن غذایی هوسآور هستند. حیوان بیچاره با ولع و حسرت به آنها نگاه میکند، دهانش آب میافتد، دستش را به حالت تضرع بهسوی آنها دراز میکند و غذا میخواهد، اما صاحبان آنها بنا نیست به این حیوانات توجه کنند، چون دارند ثبت ویدئویی را کارگردانی میکنند که در گوشهای شاهد آزاری است که متوجه حیوان بیدفاع است.
گاه حتی صدای خنده کسی که در حال ثبت ویدئو هست با مشاهده واکنشهای حسرتبار حیوانات شنیده میشود و زمانی که این ویدئو در صفحات اجتماعی پُست میشود، تازه شروع ماجراست. کاربران با خندههای استهزاآمیز از این ویدئو استقبال میکنند و با به اشتراکگذاری آن در صفحات خود به بازنشر و پربازدیدی آن یاری میرسانند و دیگر صاحبان حیوانات خانگی را به هوس میاندازند که برای جلبتوجه و تأیید، چنین شیوههای آزاری را بر حیوانات خود روا بدارند. کمتر کسی در این زنجیره ثبت و نشر و بازنشر پیدا میشود که اندکی در رنج آن حیوانِ موردِ استهزا تأمل کند و به آنچه در حال وقوع است، اعتراض کند.»
لزوم روشنگری و آگاهیافزایی برای تغییر شرایط به نفع حیوانات
حیوانات، امکانی برای دفاع از خود در برابر چنین آزارهایی ندارند. آزارهایی که سهند میگوید: «نهتنها ناخوشایند جلوه نمیکنند، بلکه تماشایشان نشاط و سرخوشی هم در پی دارد! دیگر شیوههای آزار که از آنها بهعنوان خشونت مستقیمِ فیزیکی یاد میشود، اغلب افکار عمومی را به چالش دعوت میکند و صدای آنان را برای دفاع از حقوق حیوانات بلند میکند، اما این شیوههای نرم در کمتر کسی حساسیت و اعتراض برمیانگیزد و جریان غالب، موافق چنین رفتارهای ناروا با حیوانات است. اگر نگاهمان به حیوانات تغییر کند و آنها را در سلسلهمراتب نمادینمان در جایگاهی پستتر از خود ننشانیم، رنجی که از این استهزا، تمسخر و تحقیر متحمل میشوند، در ما حساسیت برمیانگیزد و ما را به واکنش وامیدارد؛ چنانکه درباره انسان چنین است. کمترین کاری که میتوانیم برای مقابله با چنین رفتارهایی انجام دهیم این است که تصاویر آزار حیوانات را با لایکهایمان تأیید نکنیم و با بازنشر آنها به پربازدیدیشان یاری نرسانیم. عدم توجه و تأیید چنین مواجهاتی با حیوانات، به نامقبولی تدریجی آنها و حاشیهرانیشان در فضای آنلاین خواهد انجامید. متأسفانه طبیعیانگاری رفتارهایی اینچنین با حیوانات سبب شده حتی دغدغهمندان حقوق حیوانات نیز توجه کمتری به این شکل از آزارهای پنهان و نرم داشته باشند. مدیران شبکههای اجتماعی نیز نسبت به رواج چنین رفتارهایی با حیوانات سکوت و انفعال پیشه کردهاند و امکانی سخاوتمند برای پربازدیدی تصاویر ثبتشده از آزار حیوانات گشودهاند.»
طبیعتا روشنگری و آگاهیافزایی در این زمینه میتواند شرایط را به نفع حیوانات تغییر دهد و مدیران شبکههای اجتماعی و کاربران آنلاین را به رفتارهای مسئولانه در قبال حیوانات ترغیب کند. این مدافع حقوق حیوانات با تأکید بر عبارت پیشگفته، خاطرنشان میکند: «با گسترش انبوهی از رسانهها و ارتباطات دیجیتال، حامیان حقوق حیوانات همچنان نتوانستهاند شبکههای ارتباطی قوی بین خودشان تشکیل دهند تا از آن طریق اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمومی را پیش ببرند. به همین علت آنها نتوانستهاند با مردم دیالوگی پایدار برقرار کنند. در شرایط فعلی اکثریت فعالان حقوق حیوانات، اجتماعات کوچک پراکندهای هستند که ارتباط چندانی باهم ندارند، روحیه همکاری و کار جمعی در آنها دیده نمیشود، اهداف مشترکی را تعقیب نمیکنند و گاهی حتی در تضاد باهم قرار میگیرند، در چنین شرایطی مسئله روشنگری و آگاهیافزایی مغفول مانده است.»
منبع: رسالت
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی